خسته
شکسته و
دلبسته
من هستم
من هستم
من هستم .
تا آن فریاد
سکوتی نشسته است .
لب بسته
در دره های سکوت
سرگردانم .
من می دانم
من می دانم
من می دانم .
جنبش شاخه ئی از جنگلی خبر می دهد
و رقص لرزان شمعی ناتوان
از سنگینی پا بر جای هزاران جار خاموش .
در خاموشی نشسته ام
خسته ام
در هم شکسته ام
من دلبسته ام .
شاملو
نویسنده : هفت قلم » ساعت 12:1 صبح روز چهارشنبه 87 آذر 13